سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیم نگاهی به مطبوعات

در نقد (عاشورا یک مدل اخلاقی) آقای هاشم آغاجری

عاشورا یک الگوی فرا تاریخی است

چندی پیش آقای هاشم آقاجری در جلسه ماهانه ای که در منزل آقای عبدالله نوری برگزار شده بود، در سخنرانی اش به تحلیل حادثه عظیم عاشورا پرداخته و گفته است عاشورا یک مدل اخلاقی است. و برگزاری حادثه عاشورا را یادبود یک تاریخ کلیشه ای که مورد سوء استفاده بعضی ها نیز می شود معرفی کرده است.

البته اینکه حادثه عاشورا یک پیام اخلاقی دارد و یا اینکه شاید توسط بعضی مورد سوء استفاده قرار گیرد منکرش نیستیم. سخن ما با آقای آقاجری در کلیشه ای بودن این حادثه و صرفاً اخلاقی بودن آن است.

اولاً: قرآن کریم پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را برای مسلمانان بهترین الگو معرفی کرده است و این شامل اهلبیت آن حضرت نیز می شود. در آیه 21 سوره احزاب فرموده: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا».

ثانیاً: چنانچه خود آقای آقاجری هم اشاره کرده امام در روز عاشورا خود را الگو و سرمشق معرفی کرده است. اصلاً امام گرچه یکی از وظایفش الگودهی اخلاقی و تربیتی است، اما عمده تکلیفش حفظ و صیانت از دین و ارزش های دینی است و امام حسین ـ علیه السلام ـ از مدینه به کربلا نیامده و حادثه عاشورا را نیافریده تا بگوید من معلم اخلاق هستم. این منظور را در مدینه و یا مکه نیز می توانست انجام دهد. آن چه امام را وادار به قیام کرد وظیفه اش در قبال حفظ دین بود و احیای سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و علی بن ابیطالب و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود و این را هنگام خروج از مدینه در قالب یک نامه به برادرش محمد حنفیه اعلام کرده است.

امام حادثه کربلا را برای اصلاح امت اسلامی که از اسلام اصیل و ناب علوی و نبوی دور افتاده بودند آفرید. چون می دید که دین کاملاً تحریف شده و امت به انحراف رفته اند؛ فلذا در یکی از سخنرانی هایش در راه کربلا این سخن را از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل فرمود: که فرمود: اگر کسی ببیند که حاکم ظالمی با تکیه بر قدرتش حرام الهی را حلال و عهد الهی را نقص و با سنت پیامبر مخالفت و در بین بندگانش رفتارش همراه با تعدی و گناه است و با گفتار و رفتار خود روش او را تغییر ندهد حق خداست که او را نیز با همان ستمکاران وارد جهنم کند. در ادامه فرمود: «من سزاوارترین کسی هستم که باید اینها را تغییر بدهد پس حرکت من برای اصلاح این فسادها است».[1]

یا در جای دیگر فرموده است: «انا اولی بنصرة دین الله و اعزاز شرعه؛ یعنی من به اینکه دین خدا را یاری کنم و شریعت خدا را عزیز گردانم اولی هستم».[2]

بنابراین توضیحات و نقل فرمایشات حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ معلوم می شود که اساس و قیام حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ برای مبارزه با حاکمیت ظالمانه و غاصبانه بنی امیه بود. ثانیاً اصلاح امّت گمراه شده اسلامی و بیدار کردن آنها بوده است. از این روی تقلیل حادثه عظیم عاشورا به یک مدل اخلاقی علاوه از آن که یک اجحاف در حق آن حادثه است، یک تحریف معنوی است. خصوصاً که سخنران محترم آن را یک پدیده تاریخی معرفی کرده است. منظور وی و امثال وی از پدیده تاریخی بر آشنایان به افکار آنها این است که آن حادثه قابل الگو برداری و سرمشق گیری نیست و نمی تواند فراتاریخی باشد فلذا گفته است که پدیده تاریخی کلیشه ای است.

در حالی که نهضت عاشورا یک قیامی است فرا زمانی و دلیلش هم این است که ارزش هایی که در آن مطرح شد واقعاً ارزش های فرا زمانی است از این روی است که در زیارت وارث امام حسین ـ علیه السلام ـ از زاویه تاریخی و ارزش فراگیر و فرا زمانی در ادامه مسیر انبیاء مطرح می شود.

یکی از این ارزش ها همان مساله امر به معروف و نهی از منکر است که اساس قیام عاشورا است و حضرت قیام مسلمانه بر ضد حکومت جور را در این جهت و به شکل فراگیر انجام داده است. اصلاً قیام علیه حاکم و حاکمیت جور از مسلّمات و امتیازات تشیع است و این را از حادثه کربلا داریم.

و بیشترین بُعد حادثه عاشورا بُعد سیاسی آن است و ائمه شیعه تلاش زیادی کردند تا حادثه کربلا جاودانه بماند. در زیارت عاشورا که عامترین ابزار بیان اهداف نهضت امام حسین ـ علیه السلام ـ است و وسیله ارتباط بین یک شیعه و این قیام است همین اهداف سیاسی را می یابیم و از آن در می آید که حرکت امام حسین ـ علیه السلام ـ به یک معنا به صورت یک ثار دائمی مطرح شده است. ثاری که یک شیعه در هر زمان باید در گرفتن آن سهیم شده است که گویی همه چهره های باطل در ریختن خون امام حسین ـ علیه السلام ـ دخالت داشته اند. و هر بار باید انتقام آن ثار را گرفت. بنابراین کربلا بخشی از وحی مجسم شده و قرآن عینیت یافته است که دارای اهداف مقدس است و تا حق و باطلی است حسین ـ علیه السلام ـ سرمشق اهل حق در مبارزه با اهل باطل است. یعنی عاشورا یک فرهنگ است و یک حادثه فرا تاریخی.

در پایان سخنی از استاد شهید مطهری که تقریباً راجع به اینگونه انحرافات و تحریفات و برداشت های ناروا از عاشورا است. متذکر می شویم استاد می فرماید: «تحریف دومی که از نظر تفسیر و توجیه حادثه کربلا رخ داده این است که می گویند: می دانید چرا امام حسین ـ علیه السلام ـ نهضت کرد و کشته شد؟ می گوییم چرا؟ می گویند: یک دستور خصوصی فقط برای او بود... یعنی قابل پیروی نیست. به دستور اسلام که دستورات کلی و عمومی است مربوط نیست» آیا خیانتی از این بالاتر هم در دنیا وجود دارد».[3] اینکه می گویند: عارفاً بحقه، معرفت امام لازم است، برای این است که فلسفه امامت و پیشوایی و نمونه و سرمشق بودن است، امام انسان مافوق است نه مافوق انسان. و به همین دلیل می تواند سرمشق باشد. [4]

خلیل عالمی



[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ص382، باب 37، روایت 2.

[2] . همان.

[3] . حماسه حسینی، ج1، ص66ـ67.

[4] . حماسه حسینی، ج3، ص292.